مهربانانه
مهربانانه کودکان چه معصومانه مهربانند. پرنسس خانه ما چند جوجه برای خود در منزل مادری ام دارد. جوجه ها با هم اخت گرفتند و زود صدای جیک جیکشان تمام شد. یکی از انها بسیار جیک می زد و همیشه در حال جیک زدن است. مامان این چرا اینقدر داد می زند من: این از ان دسته جوجه هایی است که ههمیشه نق می زنند. پرنسس: چرا کسی با او دوست نمی شود چرا پیش دوستانش نمی رود؟ من که میخواستم به صورت غیز مستقیم درس غر نزدن به او بدهم گفتم: چون جیغ و نق می زند کسی دوستش نمی شود. پرنسس ما ناگهان جلدی بلند شد و رفت به سمت جوجه اش در حیاط. من: کجا می ری؟ پرنسس: می رم تا باهاش دوست بشم. و این است دنیای زیبای دخترکمان....
نویسنده :
گلی جون
11:37